عزیزم هیچ می دانی
جزئیات چشمهایت
کلیات زندگی من است ؟!
.
.
.
اسراف میکنم در دوست داشتنت
خدا
اسراف کنندگان ِ عاشق را
دوست دارد … !
.
.
.
تمام پادگان یخ زده است
سیم خاردارها را شالگردن می کنم
و تمام شب ،
تو را قدم می زنم
.
.
.
می بینی ؟
سربازم
ولی از عشق ِ تو
سر باز نزده ام
.
.
.
تا بی نهایت باید رفت تا طعم عشق را چشید
تا به یار گفتم چنین … رفت ، از عشق من چیزی ندید
.
.
.
همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن
یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن . . .
.
.
.
فهمیده ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات
مثل عشق ، قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
.
.
.
گرمایی بودم همیشه ، ولی بین خودمان بماند
سرمایی می شوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد . . .
.
.
.
لبانت را می بوسم
قند ِ دلت آب می شود
و تا ابد
نمک گیر
شیرینی لبان تو می شوم
.
.
.
گاهی آنقدر دلم هوایت را میکند …
شک میکنم به اینکه ، این دل مال من است یا تو …
.
.
.
در قرن ما تعریف عشق گره خوردن “تن ها “ست نه پیوند قلبها !
.
.
.
گاهــی باید نباشــی … تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه
اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی …
.
.
.
حســــــــ بودنت قشنگ تریـــــن حس دنیاست
تو که باشی …
هر روز را … نـــــه !
هر ثانیه را … عشـ♥♥ـق است !!
.
.
.
دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست !
حسی است ؛
که باید بــــــی کلام هم لمــــــس شود …
داشتم با خودم رفقای با مرامم رو میشمردم دیدم تازه با تو میشه … یکی !
در خاطری که تو هستی …
دیگران محکومند به فراموشی !
من
برای دوست داشتنت
مدت هاست آماده ام
اما
امان از تو
امان از زن ها
همیشه دیر حاضر می شوید …
چهار فصل که حرفه …
فصل پنجمی هست به نام تو ، به هوای تو …
تمامت را یک جا
با هم مى خواهم
به رویم نیاور
زیاده خواهى ام را …
تمام خستگی هایت را یک جا می خرم !
تو فقط قول بده … صدای خنده هایت را به کسی نفروشی !
یه وقتایی هست که به اس ام اس دادن اعتیاد نداری
به اونی که هی اس ام اس میدی عادت داری چون دوستش داری !
دیکتاتور تویی و آغوشت !
که هر بار مرا تسلیم می کند !
امشب از آن شب هایی است که دل هوای آغوشت را کرده …
افسوس که جز پاهای بغل کرده ام مهمانی ندارم
آدم ها وقتی به یه چیزی نگاه کنند شبیه اون میشن
تو به چی نگاه کردی که شبیه ماه شدی ؟
با عشق باریدم ، اما چه حیف که با چتر آمدی …
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست
پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی ؟
منی که کنارش تو نباشد بزرگترین پارادوکس دنیاست …
نظرات شما عزیزان:
سلااااام.خیلی وب قشنگی داری جالب بود.موفق باشی.gif)
.gif)